سلام به همگی
شرمنده من یه مدت درگیر یه سری کارا بودم کلا اینجارو یادم رفته بود![]()
خب از اول بگم براتون ما تو تاریخ 12 بهمن یه جلسه معارفه گذاشته بودن برامون و من هم که جوگیر و خوشحال بی صبرانه منتظر اون روز بودم حتی شب هم درست حسابی نخوابیدم،خلاصه صیح شد و من هم یه لباس مثلا خوب پوشیدم و رفتم.
حدود 10 دقیقه زودتر از زمانی که گفته بودن رسیدم و گفتم اگه الان برم تو میگن عجب جوگیریه
خلاصه 10 دقیقه تو سرما منتظر موندم و رفتم تو و وقتی اون صحنه رو دیدم جا خوردم ،انقدر شلوغ بود سالن به زور تونستم جا برای خودم پیدا کنم و همش تو ذهنم می گفتم منو باش فکر می کردم زود اومدم![]()
خلاصه رفتیم نشستیم و و بعد از چند دقیقه یکی از دوستان ترم بالایی اومد برامون صحبت کرد و کلی کلیپ فان گذاشت و خندیدیم وکلی از دانشگاه تعریف کرد
،از قبولی های ازمون تخصص تا رتبه دانشگاه تو ایران.
بعدش هم مسئولین دانشکده اومدن برامون صحبت کردن.بعد از صحبت ها رفتیم و چارت درسی برای کل این 6 سال رو گرفتیم و من مخم داشت سوت می کشید که چقدر درس ها زیادن
ولی از رشتم و دانشگاه واقعا راضی بودم خداروشکر
آخر مراسم هم یه شیشه ی کوچولو بهمون دادن که توش پر از قرص های الکی بود و من عاشق این هدیه شدم.
اومدم خونه و دل تو دلم نبود که فردا برسه و برم سر کلاس،تا آخر اون شب همش رویاپردازی بود و خوشحالی موفقیت.
این داستان ادامه دارد.
پ.ن:لطفا برام کامنت بزارید تا نظراتتون رو بدونم و بتونم بیشتر باهم ارتباط داشته باشیم

درباره این سایت